-
دوشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۸
-
۱۶۸۹
در آذربایجان ، موسیقی جزئی از فرهنگ زنده مردم محسوب می شود. در این میان موسیقی مردمی شناخته شده «عاشیق لَر» (عاشق ها) که با سرشت بومی مردم آذربایجان آمیخته است، از جایگاه ویژه ای برخوردار است.
پیشنیه موسیقی محلی آذربایجان کم و بیش روشن است و امروزه نیز در برگزاری مراسم و آیین های سنتی نقشی فراموش ناشدنی دارد.
در گذشته، تا زمانی که به دوره اشکانیان باز می گردد، گروه هایی بودند که تاریخ فراز و نشیب های اجتماعی را در قالب سروده ها و داستان ها در بزم ها و گردهمایی ها برای مردم باز می خواندند. این افراد « گوسان» و «خـُنیاگران» (آواز خوانان) نامیده می شدند.
عاشق های با تجربه و توانای آذربایجان نیز چنین می کنند. آنان به هنگام خواندن ترانه های بومی با چیره دستی به نواختن ساز می پردازند و شورانگیزترین گونه های “هاوا” را برگزار می کنند و به بیان منظوم حماسه های پرشور و داستان های بومی می پردازند.
عاشق ها هنرمندانی هستند که از میان مردم برخاسته اند و با هنر اصیل و نوای دلنشین ساز خود همراه با ترانه های دلپذیر و متناسب با شرایط مراسم، در مجالس عروسی و قهره خانه ها به ترنم درمی آیند.
عاشق های معاصر آذربایجان مالک گنجینه عظیم هنر و ادبیات تاریخی نیاکان خویشند. آنها سروده های استادانه و زیبای خود را با احساسی ناب و انسانی و حفظ امانت هنر عاشقی در میان مردم رواج می دهند.
در آذربایجان کمتر دهکده ای را می توان یافت که جشن ها و عروسی هایشان بدون عاشق برگزار شود. حتی در مناطقی که عاشق نیست، فرسنگ ها راه پیموده می شود تا عاشقی به جشن دعوت شود و مجلس را با سخنان حکمت آموز، ترانه ها و منظومه های دلنشین خود گرمی و شور بخشد.
عاشق “ساز” می نوازد. ساز آلتی است شبیه تار، مرکب از نـُه سیم که بر سینه می نهند و می نوازند. نام قدیمی ساز«قوپوز»، ( چیزی شبیه کمانچه های کنونی) بود. اغلب ، یک یا دو بالابانچی (نوازنده بالابان) و قاوالچی (دایره زن) ، عاشق را همراهی می کنند. گاهی نیز چند دسته عاشق یک جا ظاهر می شوند و هنر نمایی می کنند.
عاشق ، هنرمند مردم است و باید در چندین هنر مهارت و استادی داشته باشد. او هم شاعراست، هم آهنگساز، هم خواننده، هم نوازنده ، هم هنرپیشه و هم داستان گو. به عبارت دیگر عاشق در تمامی این عرصه ها خلاق است و هنرمندی است که این همه را، با انگشتان ماهر و صدای دلنوازش، اجرا می کند.
در روزگاران گذشته، به این هنرمندان علاوه بر اوزان و عاشیق، وارساق و یانشاق هم می گفتند و به هنرمندترین و شایسته ترینشان «دده» اطلاق می شد. از این میان می توان به «ده ده یاد یاد» ، «توراب دده» ، «دده قاسم» و «کرم دده» و مشهورتر از همه «دده قورقود» اسطوره ای اشاره کرد.
پیشنیه موسیقی محلی آذربایجان کم و بیش روشن است و امروزه نیز در برگزاری مراسم و آیین های سنتی نقشی فراموش ناشدنی دارد.
در گذشته، تا زمانی که به دوره اشکانیان باز می گردد، گروه هایی بودند که تاریخ فراز و نشیب های اجتماعی را در قالب سروده ها و داستان ها در بزم ها و گردهمایی ها برای مردم باز می خواندند. این افراد « گوسان» و «خـُنیاگران» (آواز خوانان) نامیده می شدند.
عاشق های با تجربه و توانای آذربایجان نیز چنین می کنند. آنان به هنگام خواندن ترانه های بومی با چیره دستی به نواختن ساز می پردازند و شورانگیزترین گونه های “هاوا” را برگزار می کنند و به بیان منظوم حماسه های پرشور و داستان های بومی می پردازند.
عاشق ها هنرمندانی هستند که از میان مردم برخاسته اند و با هنر اصیل و نوای دلنشین ساز خود همراه با ترانه های دلپذیر و متناسب با شرایط مراسم، در مجالس عروسی و قهره خانه ها به ترنم درمی آیند.
عاشق های معاصر آذربایجان مالک گنجینه عظیم هنر و ادبیات تاریخی نیاکان خویشند. آنها سروده های استادانه و زیبای خود را با احساسی ناب و انسانی و حفظ امانت هنر عاشقی در میان مردم رواج می دهند.
در آذربایجان کمتر دهکده ای را می توان یافت که جشن ها و عروسی هایشان بدون عاشق برگزار شود. حتی در مناطقی که عاشق نیست، فرسنگ ها راه پیموده می شود تا عاشقی به جشن دعوت شود و مجلس را با سخنان حکمت آموز، ترانه ها و منظومه های دلنشین خود گرمی و شور بخشد.
عاشق “ساز” می نوازد. ساز آلتی است شبیه تار، مرکب از نـُه سیم که بر سینه می نهند و می نوازند. نام قدیمی ساز«قوپوز»، ( چیزی شبیه کمانچه های کنونی) بود. اغلب ، یک یا دو بالابانچی (نوازنده بالابان) و قاوالچی (دایره زن) ، عاشق را همراهی می کنند. گاهی نیز چند دسته عاشق یک جا ظاهر می شوند و هنر نمایی می کنند.
عاشق ، هنرمند مردم است و باید در چندین هنر مهارت و استادی داشته باشد. او هم شاعراست، هم آهنگساز، هم خواننده، هم نوازنده ، هم هنرپیشه و هم داستان گو. به عبارت دیگر عاشق در تمامی این عرصه ها خلاق است و هنرمندی است که این همه را، با انگشتان ماهر و صدای دلنوازش، اجرا می کند.
در روزگاران گذشته، به این هنرمندان علاوه بر اوزان و عاشیق، وارساق و یانشاق هم می گفتند و به هنرمندترین و شایسته ترینشان «دده» اطلاق می شد. از این میان می توان به «ده ده یاد یاد» ، «توراب دده» ، «دده قاسم» و «کرم دده» و مشهورتر از همه «دده قورقود» اسطوره ای اشاره کرد.