شیرامین تزه خبرلری

رسانه مردمی شیرامین

لبنیات محلی

  • ۱۳۰۵

شیر در میان غذاها، غذای کامل تری است و برای هر کس مفید است. جز این که برای اشخاص سردمزاج، شیر گاو بهتر از شیر گوسفند است.

شیر، بدن را فربه، خون را زیاد، قلب و دماغ و نخاع و باه را تقویت می کند و برای سینه و سرفه، بسیار نافع است.

شیر گوسفند یک نوع ضد عفونی و دفع سم است، چنان چه بار روغن بادام و صمغ عربی خورده شود، سرفه را بر طرف می کند.

شیر بهترین دوا و غذایی است که برای تقویت و جبران لاغری به کار می رود. خصوصا لاغری هایی که بر اثر مسمومیت غذایی یا سابقه بیماری باشد.[i]

مواد معدنی شیر عبارت است از: سدیم، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، روی، مس و کمی آهن و همچنین فسفر و کلر، ید و گوگرد.

در شیر، گازهای اکسیژن و ازت و اسیدکربنیک نیز وجود دارد. مواد قندی شیر به قدر کافی و به صورت ((لاکتوز)) می باشد.

ویتامین های محلول در شیر، ویتامین ((ب )) و ((پ )) و ((آ)) و ((د)) می باشد.

امروز ثابت شده که اگر حیوان خوب چرا شده باشد، تمام اقسام ویتامین ها در شیر آن وجود دارد. [ii]

پیامبر اکرم (ص )، شیر را بهترین غذا می داند، امام باقر علیه السلام در این مورد می فرماید:

لم یکن رسول الله (ص ) یاءکل طعاما و لایشرب شرابا الا قال: اللهم بارک لنا فیه و ابدلنا به خیرا منه الا اللبن فانه کان یقول: اللهم بارک لنا فیه و زدنا منه؛ [iii]

هرگز رسول خدا (ص ) غذایی نمی خورد و نوشیدنی ای نمی نوشید، مگر این که می گفت: خدایا! برای ما در آن برکت قرار ده و بهتر از آن را برای ما به جای آن مرحمت فرما، جز (در مورد) شیر، که آن حضرت عرض می کرد: ((خدایا! برای ما در آن برکت قرار ده و روزی ما را از آن بیش تر فرما!))

پیغمبر اکرم (ص ) همچنین می فرمود:

ثلاث یزدن فی الحفظ و یذهبن السقم: اللبان و السواک و قرائه القرآن؛ [iv]

سه چیز قوه حافظه را افزایش داده و بیماری را از بین می برند: شیر، مسواک و قرائت قرآن.

اطعموا حبالاکم اللبان؛ [v]

به زنان باردارتان شیر بخورانید.

علی علیه السلام نیز فرموده است:

البان البقره دواء؛ [vi]

شیرهای گاو، دوا و داروست.

پی نوشت:

 

[i] محمد خلیلی، طب الصادق علیه السلام، ترجمه امیر صادقی، ص 111-

[ii] تفسیر نمونه، ج 11، ص 293 (با استفاده از اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج 6).

[iii] الحیاة، ج 6، ص 124 (نقل از: ملامحسن فیض کاشانی، الوافی ).

[iv] سفینه البحار، ج 2، ص 505-

[v] سفینه البحار، ج 2، ص 505-

[vi] سفینه البحار، ج 2، ص 505-